نتایج جستجو برای عبارت :

یا مثل نویسنده ای که نمی دونه عشق رو چطوری می نوشته

دانلود آهنگ یکی یک دونه ای واسم دلم هی تنگ میشه واست با بهترین کیفیت : دانلود آهنگ میثم ابراهیمی یکی یک دونه ای واسم (با بهترین کیفیت + متن ...
 قسمتی از متن آهنگ: یکی یک دونه ای واسم دلم هی تنگ میشه واست اگه ترکم کنی جونم هیچی از من نمیمونه سنگ رو سنگ بند نمیمونه این آدم دل نگرونه
دانلود آهنگ یکی یک دونه ای واسم دلم هی تنگ میشه واست  دانلود آهنگ یکی یک دونه ای واسم دلم هی تنگ میشه واست دانلود آهنگ میثم ابراهیمی به نام یکی یک دونه ای واسم Meysam Ebrahimi
اوج لذتی که تجربه میکنم اینه که وقتی همه دارن نهال تازه جون گرفته باغچه‌ام را تشویق میکنند؛ من سمعک هر دوگوشم را درمیارم، جهان در سکوت فرو می‌ره و من زیر لب میگم تازه خبر ندارین که چه دونه هایی توی اون گلدون کنار دیوار کاشته‌ام. قصه همیشه همین بوده، همه فقط اون چیزی که هست را میبینند، کسی اون چیزی که قراره باشه را نمیبینه، فقط خودتی و ‌خودت که می‌دونه چه دونه‌هایی کاشته و قراره چه جنگلی رغم بزنه!
دیشب عراقی ها حمله کرده بودن داشتیم از دستشون فرار می کردیم. تنها چیزی که یادم میاد استرسی که داشتم بود و اینکه همه چیز خاکی رنگ بود و فرار!قبلشم از طبقه ی دوم یه پاساژی که هیچ نرده محافظی نداشت افتادم پایین! حس کردم پام شکسته ولی نشکسته بود با این حال من و با یه مصدوم دیگه گذاشتن تو آمبولانس :/
از یه طرف هم با دوستم رفته بودیم پیش روانشناس! یه چیزی شنیدم تو مایه های اینکه خودت باید باهاش کنار بیای؛ مشکلی نداری!!!
چند شب پیش هم یه همچین خوابی دیدم
دونه‌ی برنجی که پرید تو گلوم و سرفه‌ای که انگار باز سرما خوردم، یهو حتی سردم شد، انگار باز سینه‌م تنگ شده از کثافت. نه که چرک کرده باشه اما سینه‌م درد می‌کنه واقعا، نه که کار کار یه دونه‌ی برنج باشه‌ها...نه. دونه برنج وسیله‌س، وسیله‌ هم نه حتی! دونه‌ی برنج بهونه‌س واسه تنگی سینه‌م، واسه سرفه کردن و سرفه کردن و باز شدن راه دودی که از آتیش سینه‌م بزنه بیرون؛ نزنه به سرم.
متن آهنگ مر جنگه عرفان و حامد نیک پی
مَر جنگه (مگه جنگه)مَر جنگه جنگه؟ خدا دونه جنگه تفنگهمَر زوره مر زوره؟ خدا دونه دارس ناجورهمَر جنگه جنگه؟ خدا دونه جنگه تفنگهمَر زوره مر زوره؟ خدا دونه دارس ناجورهمَر جنگه جنگه؟ خدا دونه جنگه تفنگهمر زوره مر زوره؟ خدا دونه دارس ناجورهمر او بی‌ مر آو بی‌؟ خدا دونه جنگه برنو بی‌مر او بی‌ مر آو بی‌؟ خدا دونه جنگه برنو بی‌
ادامه مطلب
دانلود آهنگ فوق العاده زیبای  اشک  ازاحمد محمدزاده
متن آهنگ:
اشک روی صورتم هست دونه دونه
تو دنیا کسی قدر دل منو نمی دونه
این دل نمی تونه که بی تو بمونه
دوست داره که تا صبح واسه تو بخونه
آخه این دل من بی تو شده دیوونه
بری ازش می مونه فقط یه ویرونه
ای دل تنهام بسه چشم انتظاری
من موندمو شبهام شبای بیقراری
چرا تنهام میذاری چرا تنهام میذاری
باز اون چشات دوباره اومد به یادم
باز اون نگات منو داده به بادم
خدا برس به دادم
ای خدا برس به دادم
اشک روی صو
کنار بلوار بعثتم 
همکارمو از قوامی انداختم تو بعثت و تا نزدیک هفده شهریور بردمش 
هرچی هم گفت مسیرته مسیرته گفتم خونه مادربزرگم تو بعثته 
ولی مادربزرگ تو آیسیو هست 
تازه نمی بود هم که من هیچ وقت جایی تنها نرفتم 
یبار دیگه هم همکاریو بردم شهرک! و بهش گفتم خونه مادربزرگم تو نوره 
راست گفته بودم اما 
من که نمیخواستم اونجا برم 
خانم میم نمی دونه من الان کنار خیابون ایستادم و حوصله ی خونه رو ندارم 
نمی دونه دارم فکر می کنم کجا برم و چکار کنم 
نمی
ساعت 4:24دقیقه ی صبح دوستم ک از torentoاستوری گذاشته و رنگ موی جذابش 
و منم روی تختم دراز کشیدم و دارم تک ب تک ستاره های روشن رو میخونم و 
دونه دونه خاموش میشن
زندگی هنوزم زیباست؟ نه؟
زیباست با همه اختلاف که نه با همه ی شکاف های طبقاتیش
متن آهنگ جور چین محسن چاوشی
تووی تاریکیِ شب ، آه در جریان بودزل زدم به آسمون ، عینکم دودی شدبا صدایِ زنگ در ، یهو بارون باریددستای خونه پُر از ، گل داووی شدماه از راه رسید ، روی راه پله نشستدکمه های قلبِ من ، دونه دونش گل شدنگفتم این یه معجزست ، خیره شد به آسمونهمه ی ستاره ها ، دونه دونه گل شدن
ادامه مطلب
پاپیون‌های افتاده روی شونه‌هاش ، دلبرندگی تور روی موهاش..و خوشحالی‌ای که بعد از سال‌ها توی نگاهش حس میکردم درست تو لحظاتی که چشم در چشم میرقصیدیم...
اما امشب آنچه که از من مقبول افتاد اون لحظاتی بود که به اجبار اما راضی با کفش‌های پاشنه بلند و پیراهن ِبلند توی شهر چرخ میزدم و برگ‌های پاییزی دونه دونه به دنباله‌ی پیراهنم سنجاق میشدند. حالِ لحظه‌ خوش بود...
اریب روی تختم توی اتاق تاریک دراز کشیدم، زینب خوابه، کمرم درد میکنه، جهتبخش همین العان باز اصلاحیه فرستاد، نمره ریه ام خوب نشد و گویا دونه دونه امتحانامو تا الان ریدم،علی رغم این که خیلی تلاش کردم. کمرم درد میکنه و ننیدونم چجوری قراره تا آخر امتحانا سر کنم.
این روزا جدی جدی دارم دنیای واقعی میبینم ! 
+ چرا نقاب ها تون دارید دونه دونه برمیدارید ؟ لطفا برندارید ! من واقعا تحمل مواجه شدن با واقعیت ها رو ندارم ! لطفا نقاب ها یتون دوبار بزارید 
+ از این به بعد می خوام برای یه سری آدم ناشناس باشم برای همیشه 
امروز غم انگیزترین روز زندگیمه 
امروز من کاری کردم که می دونم از نظر عقلی به نفع جفتمونه اما دل هر دومون مخصوصا دل اون به درد اومد. 
نمی دونه من چه حالی ام، نمی دونه دیشب تا صبح با خودم کلنجار رفتم و صدبار زدم زیر گریه، نمی دونه که الان ده روزه تمام مدت سر درد دارم، نمی دونه، هیچ کدوم رو بهش نگفتم؛ چون دوست ندارم غم هام رو بدونه، دوست ندارم حال بدم رو بدونه، دوست ندارم بدونه چقدر از این که مجبورم دوسال رو ... :(( ولی مجبور بودم. چاره ای برام نمونده
می دونی لحظه ها خوب و بد توی زندگی همه آدما زیادن. ولی شاید خاصیت آدمیزاد همینه، این که خط تلخی توی ذهنش پررنگ تر میمونه از خط شادی های ناب روی قلبش. اینه که وقتی بر میگردم و 98 رو نگاه میکنم، تلخیش، اشک رو از چشام میریزه بیرون ولی وقتی دقیق تر نگاه اش کنم؛ قبل هر تلخی، بعد هر تلخی و گاها توی هر تلخی ای، یک خوشی عمیق، یک دست آورد خاص شخصی بوده که حیف ندیده گرفتنش، حیفه که بعدا توی پرونده ی 98 خوبی ها فدای بدی ها بشن. 
اینه که تقویم 98 رو گذاشتم جلوی ر
می دونی لحظه ها خوب و بد توی زندگی همه آدما زیادن. ولی شاید خاصیت آدمیزاد همینه، این که خط تلخی توی ذهنش پررنگ تر میمونه از خط شادی های ناب روی قلبش. اینه که وقتی بر میگردم و 98 رو نگاه میکنم، تلخیش، اشک رو از چشام میریزه بیرون ولی وقتی دقیق تر نگاه اش کنم؛ قبل هر تلخی، بعد هر تلخی و گاها توی هر تلخی ای، یک خوشی عمیق، یک دست آورد خاص شخصی بوده که حیف ندیده گرفتنش، حیفه که بعدا توی پرونده ی 98 خوبی ها فدای بدی ها بشن. 
اینه که تقویم 98 رو گذاشتم جلوی ر
بسم الله الرحمن الرحیم
ادامه خواص ایات یس:
21=جهت رفع بیماری نوشته در آب اندازد و سه روز ناشتا آبش را بخودر: اتخذ من دونه الهة ان یردن الرحمن بضر لا تغن عنی شفاعتهم شیئا  و لا ینفذون
22= جهت رفع چله زنان در آب خوانده و با آن آب غسل کنید: انی اذا لقی ضلال مبین
23= اگر نوشته بر کعب پا بندد مانده نمی شود : قیل ادخل الجنة قال یا لیت قومی یعلمون
24= جهت دفع تب بر نخی خوانده به گردن ببندد : انی امنت بربکم فاسمعون
25= جهت درد کمر بشمک و زعفران نوشته با خود دارد: ب
یادم میاد یه چند باری گفت" ماها خودمون انتخاب میکنیم که غمگین باشیم یا شاد " میدونی هر دوی اونا همیشه هستن و بودن ولی  مثل دو فرشته ای که رو شونه هامون کارهایی که انجام میدیم رو مینویسن که البته اسم فرشته ای که خوبی ها رو مینویسه رقیبه و اسم اونی که بدی ها رو مینویسه عتیده ؛ میدونین این ما هستیم که انتخاب میکنیم بد باشیم یا خوب! که رقیب شروع کنه به نوشتن یا عتید! اینکه بازم ما هستیم که شادی رو انتخاب میکنیم یا غم رو! ولی میخوام بگم تو دلتون کلی بذ
حسنی بی دندون شدهزار و پریشون شده
بی احتیاطی کردهحالا پشیمون شده
با دندوناش شکستهبادام سخت و پسته
مک زده به آب نباتهی جویده شکلات
قندونو خالی کردهوای که چه کاری کرده
دونه دونه دندوناشخراب شدن یواش یواش
تا خونه همسایه هامی آدصدای گریه هاش
 
 
از اواسط اسفندماه بود که دونه دونه شعب تعطیل شدن، امّا شعب شیراز هنوز سرپا بودن و مشغول فروش! امید ما هم که به کل از شهرستان ها بریده شده بود و دل بسته بودیم به دو مغازه ی شیراز. تا این که بعد از چند روز شیراز هم تعطیل شد و ما موندیم و انباری که نمی تونست فروشی داشته باشه و وجود ما هم بی اهمیت!
ادامه مطلب
این یکی هی قرمزتر شد، اون‌ یکی سیاه‌تر.
این یکی شاداب‌تر شد، اون یکی پوسید. 
این یکی عاشق شد، اون یکی لرزید. 
اشکای این یکی ریختن، گلبرگای اون یکی دونه دونه دونه افتادن. 
این یکی تا آخرش موند، جنازه اون یکی رو باد برد.
این یکی سیاه پوشید، این یکی تیره شد. 
این یکی تنها، اون یکی رفته.
تار شدن. 
از یک سال و نیم پیش دلم میخواست عکس‌های دخترمو چاپ کنم و تو آلبوم بذارم و پولش جور نمی‌شد البته جور که می‌شد ولی جاهای دیگه خرج می‌شد 
دیروز پول رو گذاشتم خونه مامان که نتونم بهش دست بزنم بعد رفتم آتلیه و کارت ویزیت گرفتم ،امروز احتمالا عکس‌ها رو انتخاب کنم و فردا عصر ببرم برا چاپ 
داره دونه دونه تیک می‌خوره و ذوقیم براش :))
 
میز تحریر رو نمیدونم سفارش بدم براش یا نه ،بهتره صبر کنم اول تخت رو بخرم بیاد بعد طبق مدل و اندازه اون میز تحریز بخر
صبح زود رسیدم خوابگاه، دیدم یخچال تا خِرتِناق پُرِه، به یکی از هم‌اتاقی هام که تازه باهاش هم‌اتاقی شدم گفتم "درخواست بدیم برامون یخچال نمیارن؟ آخه خب این یخچال برای هفت نفر خیلی کمه!"
گفت "نه بابا! دلت خوشه ها! گفتیم بیان یه چی وصل کنن ظرف‌ها رو بزاریم رووش، گفتن ما برای هر اتاق یه‌دونه وصل می‌کنیم و برای شما هم یه‌دونه تون رو وصل کردیم و بیشتر نمی‌شه!"
 
کوی دانشگاه - یازدهم مهرماه نود و هشت
به یاد ایام کودکی که پسته از مغازه میخریدم به مامان گفتم یدونه از اون پاکت های کوچیک پسته برام بخره .. وقتی که آورد و بازش کردم همش ده دونه پسته داخلش بود! داشتم آخرین دونه پسته رو میخوردم .. برگشتم که پاکتش رو جمع کنم که دیدم عه یدونه دیگه پسته ته پاکته و چشام قلبی شد!
امید جهان - دونه انار
دانلود آهنگ دونه انار از امید جهان
Omid Jahan - Doone Anar
خواننده امید جهان نام آهنگ دونه انار تنظیم و میکس مهدی غفاری پوستر پیمان صابری
ایندانلود این آهنگ از آی سانگز
---
کانال تلگرام : ♫ @isongsir ♫
سایت : http://isongs.ir
[عکس 320×320]
مشاهده مطلب در کانال
امروز که کله سحر پاشدم و کلی برنامه ریختم ح پیام داد و رسد به اعصابم. این آدم واسه من تموم شدست، دیگه باهاش نخواهم بود ولی چرا همچنان دارم بهش جواب میدم و پیام میدم و اعصاب خودم رو خورد می‌کنم؟
تو روحش، می‌دونه چجوری باریک بده، می‌دونه چیجور من رو تو مشتش نگه‌داری. ولی بسه... دیگه بسه... من که می‌دونم چرا وا میدم باز؟ هیچی بزرگ هیچی در انتظارت نیست. هیشکی هیچ‌جا برات نرسیده.
 
سلام
 
امروز موقع برگشتن از باشگاه، هوا تاریک شده بود و داشت برف هم میومد.
داشتم فکر میکردم این دونه های برف دارن به هم چی میگن؟
 
شاید یکیشون نگرانه که وقتی برسه زمین چی میشه. شاید دونه هایی که آخر کارن و به زمین دارن میرسن، بیشتر به این فکر میکنن و یه داستان هایی برای خودشون سر هم کردن و یه فرضیه هایی دارن ازین که بعد این چی میشه. بعد اون داستان ها گوش به گوش منتقل شده به دونه هایی که بالاترن. این دونه کوچیکه هم که تازه از ابر جدا شده و شکل کری
تاحالا شده انقدر بخندی که دلت درد بگیره؟
که نتونی نفس بکشی و اشکات دونه دونه پشت سر هم سرازیر بشن و صورتت مثل یه گوجه فرنگی قرمز بشه؟
این آخریا دیگه ماهیچه های صورتم هم درد گرفته بود.
::گفته بودم وقتی رو دور خنده بیفتم دیگه نمیتونم خودمو کنترل کنم؟ ((=
امروز هم روز خوبی بود.
خدایا ممنونم که بهم کمک میکنی لبخندمو نگه دارم
میبینی که 
لبخند و شادی از شادیه اطرافیانم تنها چیزیه که برام مونده
 
ممنونم که بهم کمک میکنی زندگیم هر روز بهتر از قبل بشه
ممنونم که داری دونه دونه معضلاتمو حل میکنی
ممنونم که همش هوامو داریو بهم کمک میکنی و ازم حمایت میکنی
منم از تو یاد میگیرم و از خودم حمایت میکنم
از خودم مقابل بی توجهیای خودم حمایت میکنم
این منم
منی که چند سال وبلاگ نوشتم
و حتی با وجود فراز و نشیبها، بجز وبهای تخصصیم که سر جاشون هستن؛ تقریباً تمام وبهای روزنوشتنی که حذف کرده بودم رو با حوصله ای باورنکردنی دونه به دونه با ذکر تمام جزئیات، حتی تاریخ روز و ساعت و برچسب، بازسازی و تجمیع کردم...
و مطمئناً دیگه هم قصد حذف ندارم،....
ادامه مطلب
سلام.
اول اجازه بدین خودم رو معرفی کنم.
من افرا هستم.۲۲ سالمه و دانشجوی ترم دوم روانشناسی‌ام
اما خب...شدیدا عاشق آشپزی‌ام.متاسفانه با ساعات دانشگاهم جور نیست و نمیتونم کلاسای آشپزی برم.بنابراین یه تصمیمی گرفتم!
تصمیم گرفتم یه کتاب آشپزی خفن بگیرم و از اول تا آخر دونه دونه بپزمشون
و بعدم بیام اینجا به شما توضیح بدم که چطور اون غذا رو درست کردم و نتیجه‌ی نهاییش چی شد.اینجوری هممون با هم آشپزی یاد میگیریم
خب خب،تا وقتی که من یه کتاب خفن‌پیدا ک
میگن هیچی غیر ممکن نیست؛حتی بارون وسط مرداد
نمیدونم واقعا چرا اینقدر داره چراغ های امیدم دونه دونه خاموش میشه.شاید بشه اسمش رو قسمت گذاشت ولی قطعا نمیشه اسمش رو گذاشت انصاف:)
میدونی دیگه واقعا از این که اینقدر قوی شدم توی مشکلات دارم به خودم میبالم.شاید اگه به موقعیت الأنم میخواستم که قبلا فکر کنم گریم میگرفت و نمیدونستم که چی کار کنم.اما حالا دارم سعی میکنم توی أوج هوشمندی قضیه رو هندل کنم.
میدونی گاهی وقتا فکر میکنم اگه خدایی هست نباید این
بادام به عنوان تغذیه پرنده شما بسیار مفید میتونه باشه. با توجه به این که از هر 100 تا بادام شیرین، یه دونه هم میتونه تلخ باشه، که شدیدا سمی هست برای پرنده (ترکیبات سیانیدی) یا کلا بادام ندید، یا دونه دونه اش رو نصف کنید و نصفش رو خودتون بخورید و نصف رو به پرنده بدید، تا مطمئن بشید تلخ نیست.

من تو یک سال اخیر دو تا پرنده دیده ام که با بادام تلخ به سرعت از بین رفته اند.

✅نقل قول از محمد مهرزاد 

#بادام
#تغذیه
#خشکبار
#نکات_تخصصی

@yakarimkhorasan
 باز دلتنگت شده ام و در هر گوشه ی ذهنم تورو سرچ می کنم چه کنم که نتیجه ی یافت نمی شود .خنده دار است بر مانیتور خاطراتم نوشته ی پدیدار می شود ،آه چه می گوید ؟!'اتصال شما قطع است '  
  سال ها از تصادف من و دوستم بخت  میگذرد: پوشه ی از دستم می افتد  وتمام خاطراتم  پخش زمین می شود بخت به سرعت بخاطر برخوردمان عذر خواهی می کند و در جمع کردند خاطرات ها به من کمک می کند آن روز خیلی آسوده تمام شد بی دغدغه 
  هر چه می گذشت حسی به من نبود یکی از خاطراتم را یا
یه فیلم از دیوید بکهام هست
داره نون می کشه ته بشقابش
 
فرستادمش واسه دوستام
تا کم به من گیر بدن که ته بشقابو در آوردی
بهم میگن جلو پسرا غذا نخور آبرومونو می بری :/
 
یکی از چیزایی که به شدت ازش متنفرم اینه که غذا حروم کنم
تا حد ترکیدن سعی میکنم چیزی ته بشقابم نمونه
حتی یه دونه برنج
بعد بابت همینم تو سلف همیشه سوژه بقیه م
ولی به شخمم وار همچنان به در اوردن ته بشقابم ادامه میدم
از وقتی که چند سال پیش یه همچین چیزی خوندم تصمیم گرفتم تا جایی که میتون
من در ماه 8م دانه هایی روی شکم و قسمت های دیگه بدنم بیرون زد. که خارش داشتن و اذیت کننده بودن ولی بدتر از اون این بود که بعد از زایمانم رو نقطه به نقطه بدنم زیر چونه م بیرون زد و شدیدا خارش داشت واقعا بد بود. حتما درصورت داشتن این دونه ها به متخصص پوست نه دکتر زنان مراجعه کنید. ولی خب دکتر به من گفت باید صبر کنی تا خودشون برن و صبر کنی. خداروشکر که این دونه ها رو بدن پسرم نزد . امیدوارم که خدا به همه سلامتی بده. اگه شماهم این طور شدید نترسید و صبر کنی
متن آهنگ لالایی ها از بنیامین بهادری
لالای لالایی گل لالا مهتاب اومده بالا موقع خوابه حالا
لالای لالایی گل نی نی خوابای خوب ببینی روی ابرا بشینی
مامان خوبت پیشت میمونه قصه میخونه دونه به دونه
دونه به دونه ...
لالای لالایی گل لالا مهتاب اومده بالا موقع خوابه حالا
لالای لالایی گل نی نی خوابای خوب ببینی روی ابرا بشینی
بخواب عزیزم خواب تو نازه فدای چشمات که نیمه بازه
دانلود از تاپ صدا
دریا به دریااین کوه به آن کوهخونه به خونهلونه به لونهاین سو به آن سواین کو به آن کوبارون می بارهچک چک و چک چک از قلب ابرابه دامن خاکقطره به قطرهشُره به شُرهمی ریزه پایینرو تنِ زمینبارون می بارهچک چک و چک چک دونه به دونهرو بامِ خونهمی زنه باروناز تو آسمونصحرا به صحرابه امر خدابارون می بارهچک چک و چک چک.
 سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
 نوشته‌های شخصیِ قدیمی ام را نگاه میکنم . میرسم به یک یادداشت در چهارم تیر ماه ۹۷ ، که بعد از مشاهده‌ی دقایق آخرِ بازی پاناما _انگلیس در جام‌جهانی نوشته‌ام . معمولا اگر وقت و حوصله داشته باشم ، دقایق آخر مسابقات را نگاه میکنم . دیدن چهره‌ی شادِ برندگان همیشه برایم لذت‌بخش است . یادداشت از این قرار بود : " کاش من اون پانامایی بودم که بعد از ۶ تا گل خورده از انگلیس ، از زدن یه دونه گل اش انقققدر خوشحااال میشه و شادی میکنه که گزارش‌ گر میگه انگا
خواب دیدم جنگ شده نامزدم داره میره جنگ .... دم رفتن با مافوقش اومدن جلو در خونه ام ، مافوقش سلام نظامی داد و یه جمله ای رو با بغض بلند گفت ، رفتم جلو بهش دست دادم و رفت ....
نامزدمم بهم یه سری جزوه داد ، بهش دست دادم خداحافظی کردم ولی دستهای هم رو به زور ول کردیم... 
میفهمیدم  سالها داره میگذره ، و برام عکس میفرستاد و من عکس ها رو دونه دونه با دقت نگاه میکردم...
اغلب عکس ها تو فصل زمستون بود و سرد ....
خوابم خیلییییی واقعی بود ! 
الان از خواب بیدار شدم ، 
منتظر وایسادم کسی دلش بسوزه برای روزهای خسته کننده و پرمشغله ای که دارم میگذرونم و بیاد منو از این روزهای غم زده بیرون بکشه و پرتم کنه تو خوشحالیا ؟!
الکی دارم انتظار میکشم ! 
شاید بشه از فردا روزهای بهتری ساخت :)
همینکه میبینم دونه دونه کارهایی که باید انجام بدم از لیست خط میخوره خودش جای امید داره !!
سختی ها آدمو بزرگ میکنن ، من بهش ایمان دارم ...
هوالرئوف الرحیم
خبببببب.
ماراتن انتخابات و سرچ و رای دادن و اینها گذشت.
من از نتیجه راضی نیستم چون سیستم رای دهیم لیستی نبود و به جوانهای انقلابی رای داده بودم.
برای دونه دونه شون هم حتی شده یک جمله می تونستم حرف بزنم چون واقعا نشسته بودم سرچ کرده بودم.
شبهای خوبی رو با بابا به مباحثه انتخاباتی گذروندیم و لیست جمع کردیم.
خلاصه که تمام شد و رفت پی کارش...
این تب داغ کرونا هم که بیش از مخاطرات خودش، استرسش داره می کشتمون.
ما که نه، ملت رو.
فعلا همین
دیروز غروب نیم ساعتی رو با زن عمو گذروندم. اصلا یه حال خاصی داشت. خیلی عوض شده بود. اون آدم شاد و سرخوش طور ساده، شده بود یه زن جا افتاده و روحانی
بهم گفت بیا با هم نماز بخونیم. نماز خوندیم. اون حسو هیچ وقت نداشتم. یه حسی بود شبیه آخرین گفتگوی یه آدم از زمین با خدا. (البته که منم فکر می کنم که این گفتگو هزار تا شیوه می تونه داشته باشه و هیچ آدمی بی خدا نیست) 
خیلی آرامش داشت. از اینکه عموم اینقدر مراقبشه خوشحال بود. می گفت انگار برگشتم به سی سال قبل و
عشق، موضوع صحبت دیشب بچه ها بود. هر چی می گفتند یکی بود بگه نه این تمام عشق نیست. از دوست داشتن های زیاد، دلتنگی های ترمز بریده و انتظارهای به مقصد نرسیده، اما یک نفر بود در حالی که داشت گوشیشو چک می کرد، بگه این تمام عشق نیست. صبرشان به اتمام رسید و از سوشیانت فرزند سکوت اندکی هنجارشکنی خواستن. 
عشق، همچون تپه ای می مونه که عاشق خورشیده. هر صبح با طلوعش برایش آواز می خواند و غروب که فرا می رسد، اشک می ریزد و شب ها در انتظار می نشیند. او عاشق است ب
دانلود آهنگ فرزاد فرزین آتیش
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * آتیش * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , فرزاد فرزین باشید.
دانلود آهنگ فرزاد فرزین به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Farzad Farzin called Atish With online playback , text and the best quality in mediac
متن آهنگ آتیش فرزاد فرزین
 
من با خودم بستم که تا تهش هستم فکر تو از سرم نمیرهمغرور و کم طاقتم میدونی بد عادتم اما دلم پیش تو گیرهبد گیرم سر تو خب پیگیرم یه جورای
دانلود آهنگ فرزاد فرزین آتیش
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * آتیش * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , فرزاد فرزین باشید.
دانلود آهنگ فرزاد فرزین به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Farzad Farzin called Atish With online playback , text and the best quality in mediac
متن آهنگ آتیش فرزاد فرزین
 
من با خودم بستم که تا تهش هستم فکر تو از سرم نمیرهمغرور و کم طاقتم میدونی بد عادتم اما دلم پیش تو گیرهبد گیرم سر تو خب پیگیرم یه جورای
مشکلات اول برایم یک :دی گذاشتند
تا آمدم بخندم
بهمن شدند روی سرم...
تا سرم را از لایشان در آوردم
دیدم نزدیک تولدم است
تا خواستم بنویسم اسفندی‌ام
همان جا بهمن دوم از راه رسید و دودم کرد
چیه؟ مسخره است؟
ساده‌اش میشه:
از بس لای مشکلات لولیدم که زندگیم تموم شد.
میخوری زمین هوا میره تموم شُد.
حالا طبقه‌ها رو دونه دونه پایین میام.
کار از هبوط هم گذشته.
راه سمت جهنم است.
قفل کردم رو یه آهنگ و شروع کردم به پاره کردن و دور انداختن
دفترهایی که توشون درسه و گوشه کنار و پشتشون شعر نوشته
کاغذها جزوه ها شماره استادها و نوبت های بچه ها برای ارائه
اولین بار که آقای ماه شماره شو خیلی سری بهم داده بود تا بقیه نشنون
اولین بار که شماره استاد عطیه جان رو از بچه ها گرفتم تا بهش بگم از همه خوبی هایی که بهم روا داشت ممنونم! 
ایمیل عین که خودش برام نوشته بود 
درس های سخت و جزوه های مرتب
درس های آبکی و حوصله سر بر
کارورزی ها و گزار
به خاطر اون نیست . 
من فقط کلافه شدم . 
سطح انتظارات از من هر روز داره بالاتر میره و من چیزی تو خودم نمی بینم که شایسته ی این همه تقدیر باشه . 
این همه استعداد و هوش سرشاری که بی دلیل و منطق به چیزی نسبت میدن که انیس صداش میکنن . درست مثل یه جسم بی جون . مثلا چوب لباسی .
 این استعدادهای مسخره رو دونه دونه تو هم زنجیر کردن ، گردن من انداختن و میکشن و میکشن و اینی که بهش میگن انیس رو هر جا که میخوان می برن .
مدت هاست چیزی ننوشتم . 
چون هر بار که میخواستم
آره اونیکه اعتماد میکنه 
تخریبش میکنن 
تنهاش میذارن به راحتی
بداخلاقه.
آره بفهمید چقد دارم دونه دونه زخم هاتونو تنهایی
یکم ترمیم میکنم .
بفهمید منم آدمم، ربات نیستم.
زمین ِ فوتبال‌بود منو هی ذخیره میکردن فقط وااسه روزایی که
خوش بودن.
- خواب دیدم طلا و دلار ارزون شده 
واقعا میگن برو مگه دیگه تو خواب هم چین چیزیو ببینی همینه ها...
شب به سان من چه میگذرد؟؟
چرا انقدر خواب اشفته و محال میبینم؟
- تقریبا دو ماهه چند تا مشکل جدی به زندگیم هجوم اوردن 
و حل کردنشون نمیدونم کار منه یا حضرت فیل...
اما برای کم نیوردن تنها راهکاری که دارم اینه
درحال خوردن دمنوش بابونه مرتب به خودم بگم 
درست میشه درست میشه این روزا هم میگذره 
اصلا نشد هم گور باباش ( این جمله اخر تاثیرش بیشتره)
تا چقدر این راه
 
گاهی خدا هم که دلش میشه تنگ
اشک چشاش میاد با ریتم و آهنگ
فرشته های حمل بارون میگن:
تو دل ابر میکشه پنجه و چنگ
 
بارون یعنی دل خدا شکسته
اشک فراوون به چشاش نشسته
میگن دعا زودی میشه اجابت
تا وقتی درب رحمتش نبسته
 
هق هق اون صدای تُندراشه
گویی خدا سرش رو زانواشه
بحق دونه دونه های بارون
هیچ عاشقی بی یاورش نباشه
 
میباره تا آروم بگیره درداش
دل میده بر حال دل عاشقاش
دلش سبک که میشه بعد اشکاش
تندی میشه رنگین کمونه پیداش...
تا لایِ پنجره رو باز میکنی بهار با فشار میریزه توی خونه ، یهو نگاهت میکنه باورش نمیشه انقدر منتظرش نبودی ، غمش صدایِ چند تا پرنده میشه ، می افته روی زمین
بهار عین دختریِ که رژ لبشو پر رنگ میکنه و سیاهی زیر چشم هاشو با چند لایه رنگ می پوشونه غمگینه .
یهو نگاه میکنه میبینه منتظرش نبودی و دونه دونه شکوفه ها از رویِ لبش می افته ، میبینه منتظرش نبودی و چنگ میکشه توی آسمون از جای چنگ هاش رعد میزنه بیرون برق میزنه بیرون و خونِ بی رنگش میریزه تو همه کوچ
یلدای قرمز بدون رنگ رژ تو یعنی هیچ!
شبهای مشکی بدون سرمه ی چشات یعنی هیچ…!
لبت طعمِ انار دونه دونه
دلت سفیدی برف روی بومه
صدات لالایی و من واسش دیوونه
یلدای من تویی؛ ماه توی شب های من تویی
یه سیاره تو کهکشون چشاتمو چشمای من تویی!
یلدای من تویی؛ ماه توی شب های من تویی
یه سیاره تو کهکشون چشاتمو چشمای من تویی!
دانلود آهنگ جدید دانیال هندیانی
منبع عکس 

یادمه اون روز بالاخره بعد از کلی بالا پایین کردن یه کپشن نوشتم برای اون پست . بعد یکی از دوستام بهم گفت من عاشق کپشن هایی هستم که برای عکس هات می نویسی ... خندیدم . از فردای اون روز به این فکر میکردم مگه من چطوری کپشن می نویسم و همین سوال که چطوری اونا رو می نویسم کار رو برام سخت تر کرد و هر بار که می خواستم یه کپشن بنویسم با خودم می گفتم چطوری اونا رو می نوشتم که به چشم بقیه خوب بوده ؛ مثل کسی که تقلب کرده باشه و حالا بغل دستی برگه رو بهش ن
دیدین بعضی مواقع یه دونه برنج ،حبوبات ..داخل گلو می مونه و تا یکی دو ساعت سرفه می کنی(امواتت میاد جلو چشات)امشب موقع شام خوردن مامانم همین  جوری شد و تا نیم ساعت سرفه کرد 
عید سال قبل خانواده دایی، ظهر خونه ما دعوت بودن. یه دونه لپه داخل  دلمه، موند گلو عروس دایی .....خلاصه نتونست غذا بخوره و کلی سرفه می کرد 
 
اون یکی عروس داییم تعریف کرد :دیشب خونه مامانم اینا کلی مهمون بود. وقتی شام میخوردیم،دختر عمه ام بدون حرفی با حالت فرار دو طبقه رو اومد پا
نمیدونم میدونی چقد سخته یا نهولی خوندن معماری کامپیوتر و همزمان فکر کردن به اینکه چجوری بهش بگم ازش دلخورم چجوری بگم دارم از حسودی میترکم چجوری بگم دلم میخواد یکی محکم بزنم تو صورتش و علاوه بر همه ی اینا حواسم باشه اشکم نریزه چون حوصله جواب پس دادن ندارم، باعث میشه احساس کنم سلول های قلبم داره دونه دونه از هم جدا میشه.
.
.
به تک تک آدمایی که هرروز میبیننش حسودیم میشه.
به هم کلاسیاش، به هم اتاقیاش، به استاداش، به همشون...
از همشون سخت تر اینکه هی
امروز صبح هوا محشر بود بماند که غروب طوفان و بارون و یهو خیلی سرد شد ولی همینکه داریم به روزای خوش دامن پوشیدن نزدیک میشیم من در پوست خود نمیگنجم :) تنها چیزی که کم دارم یه دونه از این پیراهن هاست آخ چه میکنه این پارچه گل گلی خنک و گشاد با قلب من :) اصلا نگاهشم میکنم مست میشم از حس خنکی و راحتی. 
یه دونه از اینا باید بدوزم موهامو افشون کنم دلارو پریشون کنم و لب ساحل قدم بزنم؟! نه جانم دلم میخواد تاب بازی کنم و باد لای موهام بپیچه.
در حالی که منتظر نشستم تا دانلود قسمت جدید attack on titan تموم بشه به این فکر می کنم که باید نود روز آتی رو هرشب بنویسم. به خاطر تثبیت یک سری تغییرات. باید تلاش هام برای بهتر کردن احوالم رو دونه به دونه، شبانه ذکر کنم.
اما علامت سوالی توی ذهنم ساخته شده که می پرسه کجا؟ اینجا؟ برگردم به دفترچه هام؟
واقعیت اینه که اگر بخوام اینجا بنویسم تا حدی باید خودسانسوری کنم. چون دو سه نفری که خیلی پیگیر هرروز این صفحه رو چک می کنند قطعا آشنا اند.
اما از طرفی من از
بسم الله مهربون :)
 
1. یه نوع قرص میخورم، دونه ای 35 هزارتومن. دوازهم هرماه که میشه ( چون خوردن قرص رو از دوازدهم شروع کردم) شرمنده ی خونوادم میشم. البته ایرانیش هم هست که ده تاش میشه پنج هزارتومن! ولی دکتر برای من خارجیش رو نوشته، دوازدهم که میشه 30 تا میخرم دونه ای 35 تومن! چقدر هم به بدختی پیدا میشه. 
 
2. به خاک و خون کشیده شدم تا یه مانتویی پیدا کنم که دکمه داشته باشه، بلند باشه، آزاد باشه، جینگول پینگول نباشه و برای دانشگاه مناسب باشه! یعنی هر مغ
بعد از نوشتن پست قبلی پاشدم و کارامو انجام دادم :|پسر رو گذاشتم تو کریرش و گذاشتمش جلو در حموم و رفتم پتو رو شستم 
همشم میخندید :/ پتو شستن خنده داره مگه ؟:))
بعدشم شستن ظرفا 
نزدیکای ساعت دوازده بود که همسر بیدار شد معلوم بود پست قبلیمو خونده -___-
اومد گفت بیا بریم پارک نزدیک خونه ! من قبول نمیکردم چون هم دیروقت بود هم وقت خواب پسر
اما بالاخره قبول کردم ولی مقصد عوض شد وکلی پیاده روی کردیم پسرم گذاشتیم تو کالسکه دنبال خودمون کشوندیمش:))
یه چیزی خو
دانلود آهنگ جدید امید جهان به نام دونه انار
Текст песни Doone Anar Omid Jahan
دلم تنگه برات میام باز سر راهتЯ скучаю по тебе, я приду к тебе снова
میایی با دلبری جونم میشه فدات Вы будете пожертвованы очарованием моей жизни
وای از این دلدارم میدونه دوسش دارم

ادامه مطلب
یا حی
 
یک هفته ی پیش، اولین تشییع جنازه ی زندگیم رو دیدم، مادر جوون و بیمار یکی از دانش آموزهام فوت شده بود.از جزئیات کم اهمیت میگذرم، فقط اینکه جدای از حال بعد دیدن قبر و میت و فکر کردن به آخر دست و پا زدن هایی که خیلی وقتا بی فایده ن، بعد از اون روز بعضی روضه ها رو طور دیگه ای فهمیدم، غریبی و دل شکستگی امیرالمومنین ع برای حضرت فاطمه س رو.سنگینی داغ دیدن، نه یه عزیز، نه یه جوون، همه ی عزیز هات، دونه دونه توی کمتر از یک روز.برای اولین بار انقدر و
توی مسیر تهران-فیروزکوه هوا کم کم رو به آبی رفت و خنک شد. شیشه های پنجره ها رو دادیم پایین. وقتی از زیر پل رد شدیم تا همراه با جاده ای که مثل مار روی کوه ها خزیده بود به سمت روستا بریم، هوا درجه به درجه سرد تر شد و آبی بعد غروب آسمون سمت سرمه ای و سیاه شب رفت. دست و سرم رو از پنجره بیرون می‌آوردم، باد خنک و بوی مرطوب سبزه ها رو روی پوستم لمس میکردم. سرم رو به حاشیه پنجره تکیه میدادم و به ماه نیمه و ستاره هایی خیره میشدم که دونه دونه توی طیف آبی-سیاه
دلم میخواد یه روزایی ذهنمو ...مثل کیفم خالی کنم رو میز ...
و تکون تکونش بدم انقدر که هیچی توش باقی نمونه...
هیچی...
بعدش دونه دونه آرزوهامو بردارم ...فوت کنم...و خاک و گردشو بگیرم 
ترس هامو مثل آدامس بجوئم...
استرسامو مثل آشغال دستمال کاغذی و رسید های قدیمی‌ پرت کنم دور ...
خاطراتمو زیر و رو کنم و اگه چیزی ازش به دردم خورد بذارم سرجاشو بقیه رو بریزم توی کشو و درشو قفل کنم...
عادتامو اطلاعاتمو...همه رو همه رو یه بار نگا کنم...و اگه چیزی از توش داغون شده و خر
امید جهان دونه انار
دانلود آهنگ بسیار زیبای امید جهان بنام دونه انار
پخش آنلاین و لینک دانلود پرسرعت آهنگ دونه انار با صدای امید جهان
لینک مستقیم دانلود آهنگ ایرانی دونه انار امید جهان با بالاترین کیفیت
دانلود آهنگ جدید امید جهان به نام دونه انار
دانلود موزیک امید جهان بنام دونه انار با لینک مستقیم و پخش آنلاین
آهنگ ایرانی امید جهان بنام دونه انار
Omid Jahan Doone Anar
 
دانلود با کیفیت 320
Download
دانلود با کیفیت 128
Download
 
 
سلام به همه ی دوستان و همراهان
قصد دارم در این وبلاگ به شما تکنیک های فتوشاپ را آموزش بدهم
 
فتوشاپ نرم فزار فوق العاده ی شرکت آدوبی است که امکانات بی نظیر و پرکاربردی را برای کاربران ارائه می دهد
از ویرایش عکس گرفته تا نقاشی دیجیتال و رتوش و ... .
در این بلاگ سعی می کنم همه ی این کاربردها را دونه به دونه به شما آموزش بدهم
با من همراه باشید
دانلود آهنگ فرزاد فرزین آتیش
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * آتیش * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , فرزاد فرزین باشید.
دانلود آهنگ فرزاد فرزین به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Farzad Farzin called Atish With online playback , text and the best quality in mediac
متن آهنگ آتیش فرزاد فرزین
 
من با خودم بستم که تا تهش هستم فکر تو از سرم نمیرهمغرور و کم طاقتم میدونی بد عادتم اما دلم پیش تو گیرهبد گیرم سر تو خب پیگیرم یه جورای
احساس می‌کنم پای این ترجمه‌ای که هیژده روزه دارم انجامش می‌دم، پیر شدم. هر روز بیش‌تر دارم کشف می‌کنم من آدم چه کاری نیستم؛ مثلا الان متوجه شدم من آدم انجام کارهای اداری و ساعت‌ها پشت لپ‌تاپ نشستن نیستم. قبل‌ترها هم متوجه شده بودم من آدم حقوق و اون فضای مسموم نیستم. ولی هر روز بیش‌تر دارم نمی‌دونم که کجا باید برم و چیکار کنم یا اصلا چی می‌خوام. فقط دارم دونه دونه اونایی که نمی‌خوام یا نمی‌تونم رو خط می‌زنم، تا ته‌ش شاید، شاید اونی رو
یادش بخیر :)
پارسال یکی از همکلاسیام، یه بار خواست سر آزمون تستی ریاضی از روی من تقلب کنه. بدبخت فقط هم یه دونه سوال از روی برگه‌ی من زد. (منم که تو عمق سوالا بودم، اصلا متوجه اطرافم نبودم!) 
بعد از آزمون دیدم همه‌ی سوالارو درست جواب دادم الا اون یه دونه سوالی که اون از روی برگه‌ی من دیده بود :d
همکلاسیم دیگه نمیدونست خودشو بزنه یا منو =) 
اصلا بعد از اون دیگه آدم سابق نشد =)
مدت ها بود یا خواب نمی دیدم یا می دیدم و یادم نمی موندن یا آنچنان چیز خاصی نداشتن. چند شب پیش اما یک خواب عجیب دیدم. اون شب از یک طرف به خاطر سرماخوردگی مدام بیدار می شدم و از طرف دیگه چون موعد تحویل کتاب نزدیک بود تا چند دقیقه قبل خواب کتاب می خوندم و همین باعث شده بود ناخوداگاهم فعال باشه‌. خلاصه اون شب مدام خواب می دیدم و بیدار می شدم. چهار تاش رو خودم یادمه اما دو تاش مهم تر بودن:
توی اولی من و ننه تو جاده بودیم و ننه پشت فرمون :) بعد خود ننه رو ز
سلااااااااااااام سلااااااااااااام سلااااااام سلااااااااااام خوبید؟ جونم براتون بگه که الان خونه ام و پیمان رفته بیرون یه سر به صرافی بزنه و از اونورم یه خرده گوشت و بوقلمون و یه خرده هم لوبیا چیتی و این چیزا بگیره بیاد من از دیروز غروب یه سر درد بدی گرفته بودم که با اینکه شبم تا صبح خوابیدم ولی خوب نشد برا همین موندم خونه تا یه خرده استراحت کنم شاید خوب بشه از ساعت ده تا حالا که دوازده و نیمه خوابیده بودم الان یه خرده بهتر شدم و دیگه خدارو ش
عکس نوشته های فوق العاده زیبای فلسفی و الهام بخش
عکس نوشته فلسفی
سلام به دوستای عزیزم
اینبار با ۲۸ عکس نوشته زیبا خدمتتون رسیدیم
با موضوعات ِ : الهام بخش ، فلسفی و عرفانی ، نکات عاشقانه زندگی و …
با ما در ادامه همراه باشید
 
گلچین بهترین عکس نوشته های الهام بخش برای پروفایل
متن های قشنگ نوشته شده روی عکس
تکست گرافی امیدوارانه – عکس نوشته امیدوارکننده
عکس نوشته قشنگ آموزنده
تکست گرافی الهام بخش
عکس نوشته های فلسفی برای پروفایل
عکس نوشته م
یکی بود یکی نبود، غیر از خدای مهربون هیچکس نبود داستان مرغک سرخه پا از این قراره که توی یه مزرعه سبز و قشنگ یه خانم مرغه زندگی میکرد به اسم سرخه پا. سرخه پا خانم هر روز تو این مزرعه که مثل یه دشت بزرگ بود و پر از درخت و گلای رنگ و وارنگ بود راه میفتادو به دنبال دونه برای جوجه هاش میگشت.سرخه پا هر دونه ای که روی زمین میدید رو با نوکش برمیداشتو توی سبدش مینداخت. یه روز که داشت مثل همیشه دونه از روی زمین جمع میکرد با خودش فکر کرد: من هر روز میام به مزر
یه همکار داریم شیفتای ۲۴ ساعته وایمیسته (نه همیشه البته)، بعد فرداشم تازه پا می‌شه می‌ره سر کار دومش (کارای ساختمونی انجام می‌ده). بعد چند روز پیش گوشیش رو اتفاقی دیدم، از این گوشیای قدیمی دکمه‌ای بود که تازه نوشته‌های روی دکمه‌هاشم کلا محو شده بودن:)واقعا شدت تلاش و پرکاری این آدم و قناعتش برام جالبه. تجسم اون حدیثه که کار کردن مرد برای کسب رزق و‌ روزی خونواده رو مصداق جهاد می‌دونه. واقعا آدم می‌بینتشون یاد جهادگرا می‌افته^_^
+ ایشون با
این متن رو ۶ ماه پیش، برای تبریک تولد بیست‌سالگیِ "ی" نوشتم، که خوندنش تو آخرین روزهای بیست‌سالگی‌ام، خالی از لطف نیست:)
 بیست‌سالگی همون شربت خاکشیرِ خنک و پر از تکه‌های یخ کوچولوییه که ظهر تابستون، خسته و کلافه از بیرون میای و چشماتو می‌بندی و یه سره میخوری‌اش. همونی که وقتی دستت میخوره به قطره‌های ریز سرد آب روی لیوانش، حالت جا میاد. بیست‌سالگی همون شربته است؛ همون‌قدر گوارا، همون‌قدر به اندازه و کافی و همون‌قدر کوتاه و گذرا حتی. ب
چند روزیه که یه گنجشک کوچولو، هر روز صبح، ساعت 4 و 56 دیقه تا ساعت 5 و 5 دیقه  و هر بعد از ظهر، ساعت 2 تا 3 میاد و کنار پنجرم میشینه و آواز می خونه و باید بگم که به بهترین روش ممکن بیدار میشم و بعد از ظهر ها، خستگی از تنم در میره!
حداقل تا وقتی هست و میخونه لبخند از رو لبم پاک نمیشه! :))
فکر کن هوا آفتابی باشه، صدای گنجشنک هم اضافه بشه بهش! دیگه نور علی نوره...
این چند روز وقتی می بینم اومده، تو پوست خودم نمی گنجم!
ولی چرا؟ اون یه پرنده بیشتر نیست!
اتفاقا چو
من دوباره کتاب خریددددممممم. از مولی دوست داشتنی. به شدت دلم تنگ شده برای گشتن توش. کلی ذوق دارم برای خوندن تک تک کتابها. حالا دونه به دونه اشو نگاه میکنم ببینم چجورین. اما اول باید کتابی که دستم خونده بشه. و جایزه ام جا دادن اینها توی برنامم هست. باز خوبه میشه تو این قرنطینه اینهارو خرید و خوند. و البته ضد عفونی کرد با الکل.اسم کتابها از این قرار هست : جنایت و مکافات ، نوشتهٔ داستایفسکی ، ترجمهٔ احد علیقلیان ، نشر مرکزتنهایی دم مرگ ، نوشتهٔ ن
 
نمیدونم تا کی قراره این وضعیت ادامه پیدا کنه...
گفته بود که قرار نیست تو این مسیر خوش بگذره... گفته بود...
انتخاب با خودتونه که بمونید یا برید...
 
نکنه داریم از قطار پیاده میشیم دونه دونه؟
خسته نشو ازمون...
حتی وقتی ما کم میاریم، اشتباه میکنیم، داشته هامونو به باد میدیم، عقب میریم، جا میزنیم، نمی فهمیم، وقتی ما اصلا خوب نیستیم
چون تو خوبی... چون یه نفس این زندگی ارزش نداره بی تو...
ولی غالبا شعور ما نمیکشه اینو بفهمیم!
 
+تاوان سنگینیه... ببخش! 
 
+بی
کتاب  هزار و چند صفحه ای تو دستمِ،تکیه دادم‌به تخت ،نگاهم میخوره به پنجره و آسمون تاریک که شب قبل   اولین دونه های برف را فرستاد روی زمین و من از  ذوق ،خودمُ روی پشت بوم دیدم که به آسمون ته قرمز و سیاه برفی نگاه میکنم ،از شدت سرما دندون هام به هم میخوره ،نوک دماغم قرمز اما میچرخم و دوست دارم دونه های برف بشینه رو صورتم؛ فقط...فقط فراموش کردم دعا کنم! آخه عزیز میگه بارون و برف اول فصل وقتی به صورتت خورد ،دعا کنی  مستجاب میشه !سعی میکنم نیمه پر لی
سلام دوستان عزیز
من این پست آخر را با چشم های اشک بار می نویسم . همه ی شما می دونید که عمر وبلاگ نویسی با آخرین تکنولوژی که جناب وزیر جوان از آستین بیرون کشیدند به پایان رسید و از فردا اگر پهبادی پشت پنجره تون دیدید، نترسید و دچار شک نشوید و مبهوت نمانید . لطفن پنجره را باز کنید و یک کم کف اتاق دونه بپاشید تا پهباد بیاد داخل یک گوشه بشینه . اونوقت آروم پنجره رو ببندید و پهباد رو بگیرید .نوشته های من داخل اونه . می تونید اونا رو بگیرید و بخونید . دیگ
این فیلم سبک اکشن تخیلی هست
سازنده اش مجموعه "مارول" هستش که اونایی که این مجموعه رو میشناسن کلا فیلمای ابرقهرمان ها رو میسازه و کلا تو این فاز هاست
بخاطر همینم کلا فیلماش دو دسته اند یا اونایی که همه یه تیم شدن و علیه یه دشمن میجنگن
یا اونایی که دونه دونه زندگی نامه یک ابرقهرمان دقت داره و در موردش بحث میکنه
اینم خب در مورد ثور پسر اودین هست و اینکه چجوری از یه واقعه جلوگیری میکنه و داستان های خودش رو داره
بنظر شخصی من خیلی تخیلی و خیلی مزخرف
این فیلم سبک اکشن تخیلی هست
سازنده اش مجموعه "مارول" هستش که اونایی که این مجموعه رو میشناسن کلا فیلمای ابرقهرمان ها رو میسازه و کلا تو این فاز هاست
بخاطر همینم کلا فیلماش دو دسته اند یا اونایی که همه یه تیم شدن و علیه یه دشمن میجنگن
یا اونایی که دونه دونه زندگی نامه یک ابرقهرمان دقت داره و در موردش بحث میکنه
اینم خب در مورد ثور پسر اودین هست و اینکه چجوری از یه واقعه جلوگیری میکنه و داستان های خودش رو داره
بنظر شخصی من خیلی تخیلی و خیلی مزخرف
دانلود آهنگ رضا شیری یه دونه ای به همراه دو کیفیت خوب وعالی
همین الان دانلود کنید و گوش دهید به ترانه یه دونه ای با صدای رضا شیری { رسانه جاز موزیک }
Exclusive Song: Reza Shiri | Ye Doonei With Text And Direct Links In jazzMusic.blog.ir
متن آهنگ رضا شیری یه دونه ای
تو مث من دیوونه ای دیوونه ای یه دونه ای رو حرف من حساب کن بدون هیچ بهونه ایبه پا دلت جایی نره اینجوری خیلی بهتره کنار من باشی فقط منم دلم جایی نرهدل بده تو به قلبم دلمو بردی کم کم کاش بشه یه روز بیاد دورت بگردمدل بده تو به ق
عکس های عاشقانه
عکس نوشته های زیبا مخصوص صبح بخیر

عکس نوشته های مخصوص صبح بخیر
 
عکس نوشته صبح بخیر
 
عکس نوشته های زیبا مخصوص صبح بخیر
 
 
 
عکس نوشته های زیبای صبح بخیر
 
عکس نوشته مخصوص صبح بخیر
 
عکس صبح بخیر

عکس نوشته زیبا صبح بخیر گفتن

عکس نوشته های زیبا مخصوص صبح بخیر

عکس زیبا صبح بخیر


عکس نوشته های زیبا
از سفر یزدِ تابستون‌م ننوشتم تا نتیجه‌ی کنکور بچه‌ها قطعی بشه. همین الآن به‌م خبر دادن که نتیجۀ نهاییِ تاثیر مدال‌شون رو پیامک کردن براشون. هوووف... واقعن این مدت یه قسمت بزرگی از ذهن‌م درگیر بود. خداروشکر همه‌شون چیزی رو که می‌خواستن قبول شدن. مکانیک و هوافضا و فیزیک و علوم‌کامیپوترِ شریف و پزشکیِ شهید بهشتی. همین الآن به دونه‌دونه‌شون زنگ زدم و تبریک گفتم و یه‌کم با هم گپ زدیم. جمع‌مون دوباره تا چند روزِ دیگه جمع می‌شه. مصطفا و
دل‌گیریِ امروز و امشب خیلی عجیب بود. از تو دماغ داشت بیرون می‌زد انگار. مثل امیرِ وضعیت سفید که چشماش رو برق زده و بسته و زیر اون باند بی تاب‌ه.
مطلقِ تنهایی. دل گرفتگی. خستگی. اضطراب. منفی نگری. رویا پردازی. کاغذرنگی ها رو تیکه پاره کردن. دونه دونه به هم وصل کردن. حوصله سر رفتن و ولش کن گفتن، ناخن های رنگ و رو رفته. کوتاه. بد فرم. اصطراب دانشگاه و درس ها. همه چیز روی هم.
 
+ آینده قشنگه.
++ می‌خوام مغزمو خاموش روشن و ریست کنم.
+++ این دختره خیلی پول پر
_آیا از عملکرد امروزت راضی بودی؟+بله. 
_چرا؟
+چون یاد گرفتم. 
_یاد گرفتی؟ چی یاد گرفتی؟
+سه چیز. یک: اتحاد مکعب. کمی خجالت‌آوره، اما تا قبل از امروز بلد نبودمش. تستاش رو هم زدم، خوب. و دو: پایه‌های آوایی همسان. فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن. خیلی هم جذاب بود. سی تا تست هم ازش زدم، یه دونه غلط_طبق معمول بی‌دقتی_و یه دونه نزده_حاضرم قسم بخورم سوال غلط بود، سه تا از گزینه‌ها جواب می‌دادن_.
_و سومی؟
+آهان، سومی. کم‌اهمیت‌تر از بقیه بود احتمالا. یاد
سلام دوستان 
در این پست میخام شما رو به صورت خلاصه و کلی با محسن ابراهیم زاده اشنا کنم
 
محسن ابراهیم زاده در ۱۷ شهریور سال ۶۶ در تربت حیدریه به دنیا آمد. او خواننده، آهنگساز و ترانه سرای سبک پاپ کشور است و از چهره‌های محبوب نسل جوان در این روز‌ها به شمار می‌آید. او اولین کنسرت خود را در سال ۹۴ و در کرج برگزار کرد. دو سال پس از اولین کنسرتش، کنسرتی را در تهران برگزار نمود و در سال ۹۷ بود که در فینال لیگ قهرمانان آسیا در دیدار بین تیم‌های پرسپو
سلطانِ قلبم
 یادِ حرم هواییم میکنه ، هرروزِ هرهفته
 خدا امام رضاییم میکنه 
عِطر ضریحت دوباره کربلاییم میکنه... 
ضامنِ آهو 
می دانی؟حسابِ دوست داشتنت
با تمام حساب و کتاب های دنیا فرق دارد ...
تو یک چیز دیگری! 
میدانی امسال میخواهم برایم جورِ دیگری معجزه کنی ، میشود به تو نزدیک ترشوم؟! 
امسال هرطور شده منو بیار پیشِ خودت، معجزه کن:)
مَن پارسال ۹ مرداد روبروی باب جواد ازش کلی چیز خواستم ، یه گوشه نشستم ، دونه دونه خواستم التماس کردم ، گریه کردم ،
واقعا درآمد برنامه نویس در ایران چه قدر هستش ؟
دوستان عزیز چند مدل داریم برای درآمد زایی از برنامه نویسی که باید دونه به دونه این موارد رو مورد بررسی قرار بدیم تا به درآمد برنامه نویس در ایران برسیم. این مدل ها درآمدی را در بخش پایین لیست کردم که ببینید و هر کدوم رو توضیح میدم.
مدل کارمندی 
مدل آزاد کاری (فریلنسری)
مدل ایده سازی 
مدل کارمندی :
درآمد برنامه نویس در ایران در این مدل به این صورت هستش که برنامه نویس در شرکت ها یا موسساتی که برنام
به نام خدا
خواستم حاجتم رو بهش بگم خجالت کشیدم. البته خودش که می‌دونه. یعنی همیشه همین طوری میشه. تا میام برسم به اون حالی که حرفم رو بهش بزنم و ازش چیزی بخوام خجالت می‌کشم! به خودم میگم: "بعد چند صباحی پیدات شده که بشینی جلوش و خواسته‌هات رو ردیف کنی و بگی اینا رو می‌خوای؟ درسته که خودش می‌دونه چی میخوای! ولی یادت رفته این کارت شبیه معامله است؟ اصلا تو چه جوری روت میشه چیزی بخوای؟" تا میام خودم رو قانع کنم که خب پس از کی بخوام؟ میگم: "تا اینجا
چشم امیدم به این شبهاست... 
میلاد امام حسنِ امشب
این اقا خیلی کریمِ فکر میکنم تحبس الدعا شدم
شبهای احیا فراموشم نکنید
دیگه نمیگم دارم چی میکشم از دست این بیماری
امید و ارزوهام... 
مفصل هام... 
پوستم... 
چشمام... 
کلیه هام... 
اعصابم... 
معدم
کبدم
کلیه هام
همه رو دارم دونه دونه از دست میدم
خدایا رحمی کن 
نمیگم رحم نداری من لیاقت رحمت و ندارم... 
بحق کریم اهل بیت امب یه نگاه ویژه بهم کن
سیستم ایده پردازی های من و لئو با هم دیگه جور در میان، نه همیشه ولی اغلب. می تونیم تا یه مدت طولانی در مورد یه ایده ی سخت و نامعمول صحبت کنیم و سعی کنیم به اجرا درش بیاریم حتی اگر تقریبا غیرممکن نباشه. درحالی که بالای صندلی ایستاده بودم و کتاب های کتابخونه رو دونه دونه نگاه می کردم، پیامک لئو رو خوندم. "همه ی انتخابای دراماتیکم از لیست خط خوردن. I hate life. " یه لحظه از تصور چهره اش خنده ام گرفت و فراموش کردم بالای صندلی وایسادم. حس هیجان خاصی زیر پوس
نمی دونم دیدی یا نه، روی بعضی از درب های رادیاتور متنی نوشته که مایع تحت فشار هست و موقع گرم بودن، بازش نکنید. بابای کارخونه دار جنسی که خلق کرده رو خوب می شناسه، می دونه که وقتی آب رادیاتورش داغ باشه، با بازشدن دربِ اون، احتمال آسیب و خرابکاری هست. چنان آب گرمی با قدرت پرتاب می شه که اگه زود نجنبی، سوختگی تو شاخته! یا باید سریع کَپِ رادیاتور رو ببندی و یا از منطقه خطر دور بشی.
حکایت آدمی هم کم به این موضوع شباهت نداره، خالق انسان و اهل بیتِ آگا
دوست ندارم طولانی بخوابم. نزدیک سه روز بود که گاهی در حد یک یا دو ساعت می‌خوابیدم. ولی ظهر دیروز نفهمیدم چطور خوابم برد و تا شب مثل سنگ افتاده بودم روی تخت. دوست ندارم طولانی بخوابم چون مغزم ریسِت می‌شه. چون همه تلاش‌هام برای باور به ادامه‌ی حیات به باد میره. چون بعد هر خواب طولانی، شوریده و مضطر بیدار می‌شم و از مرور سریع و بی‌اختیار همه‌ی اتفاق‌های افتاده و نیفتاده تهوع میگیرم. طوری که انگار مواجهه‌ی اولمه. لحظه به لحظه و ساعت به ساعت،
آخرین حرکت مترو بود.ساعت نه شب.
پیرمرد با یک کیسه پلاستیک که فقط یک دونه پیراشکی تهش بود نشست جلوم.ی لیوان آب خورد و به با مهربانی به من تعارف کردم.بهش نگاه کردم و گفتم خسته نباشید :)
رفت تو فکر،پولایی که از صبح سر پا بوده و به خاطر بار خدا میدونه چند کیلویی رو جابجا کرده از جیبش بیرون آورد و شمرد.همه اش هزار تومانی و دو هزار تومانی و ی دونه ده هزار تومانی اون ته.
چقدر دلم براش سوخت.چقدر با شرف و با غیرت بود با اون سن داشت کار می کرد.چقدر اذیت میشم ا
تاریخ دوباره تکرار میشه. اما این بار پست ها رو بی رحمانه دیلیت نمیکنم. نزدیک به سیصد تا پست رو دونه دونه به حالت پیش نویس درمیارم و په اولینش که میرسم، دست نگه میدارم. برای اینکه بدونم دو سه سال یک بار این اتفاق میوفته و من گرچه خوشحالم از اینکه خاطرات زیادی رو اینجا ثبت کردم، اما قدرت مرور همه ش رو ندارم. قدرت مرورش رو ندارم و الان دیگه دل پاک کردنش رو هم ندارم. و آره من همونم که یک روزی وبلاگ بروکلیِ آب پز رو، چند سال بعد ترمه طلا و چند سال بعد ن
ازش می پرسم چطور میتونی انقدر زیاد بخونی؟ میگه از وقتی الفبا یادگرفتم زمین و زمان رو خوندم هرچی تابلو بود هر چی نوشته رو شیشه مغازه ها بود هر روزنامه ای، هر پشت نوشته ی کامیونی همه رو مثل شکارچیی که قراره نوشته شکار کنه. آخرش این شد که به کتاب خوندن علاقمند شدم و معتاد.
تو از منی و از نوشته های من بلند شده ایسال ها پیشخوابِ تو را دیدم.خوابی که هیچ تصویر چهره ای نداشتو فکر می کردم او همان گمشده ی من استنیمه ی پنهانِ من‌‌‌...وقتی قلبم شیرین می شودو پروانه در عمق آن می رقصند،احساس می کنم گمشده ام راپیدا کرده امو آن غریبه ای که توی خواب های پولکی امنگاهی گرم داشت،تو بودی!فراموش مکن؛فراموشت نخواهم کرد!با تمام وجود آن را درک کنو هر از گاهی اگر وقتی پیش آمدبه نوشته هایم بیندیشو آن ها را زیر لب زمزمه کن.که از دلم بلن
زیبا ترین و جدید ترین عکس نوشته های میلاد امام هشتم (ع) و دانلود رایگان عکس نوشته های ولادت امام رضا با کیفیت عالی
جدید ترین و بهترین عکس نوشته های بروز ایرانی از حرم مطهر امام رضا (ع) و دانلود عکس نوشته های ولادت امام رضا
بهترین و جذاب ترین و قشنگ ترین عکس نوشته های ولادت امام رضا با کیفیت های عالی و خوب و دانلود رایگان عکس نوشته
عکس نوشته های ولادت امام رضا با کیفیت های عالی و خوب و دانلود رایگان عکس نوشته های میلاد امام رضا (ع) با لینک مستقیم
د
این روزا جزء پر استرس ترین و غم انگیزترین روزهای زندگیم بود
مربوط به اون پست رمزدار
روده هام به شدت درد داره.... 
دلپیچه ها و دل دردهای شدیدی دارم مثل روزای اول بیماریم 
نگرانم مریضیم برگرده
دعا کنید 
اگه مریضیم برگرده قول میدم یه بلایی سر محمد بیارم... 
حداقل دونه دونه موهای سرش و بکنم
یا با دمپایی خیس بزنم تمام بدنش سیاه بشه.. 
بازم اعصابم اروم نمیشه از تراس پرتش میکنم پایین یا میندازمش زیر کامیون اینجوری شاید یکم اروم بشم
حرف خاصی نیست.
فقط میخواهم بگویم آنچه را که شاید باید میگفتم.
گفته هایم را مینویسم تا بخوانید. نوشته برای خوانده شدن است و نویسنده عاشق خوانندگانش، ولی بعضی نوشته ها را باید از دید خوانندگان پنهان داشت تا شکار نشوند.
گاهی نوشتن بهتر از خواندن تو را راهنمایی میکند و گاهی نوشتن بیشتر از گریه کردن خالی ات میکند.
نوشته ها حرف هایی اند که زده نشده اند، برخی حرف های زده شده را مینویسند اما من نوشته را صدایی میدانم که به گوش کسی نرسیده است.
 کفش مجلسی ای که حدودا یکسال پیش خریدم و یکبار هم ازش استفاده کردم و سرراست رفته بود تو کارتونش الان داغون شده! رنگش کرمی، شیریه و تا حدی به سفید می زنه و جنسش هم از یه نوع پارچه است که دقیقا نمی دونم چه نوعه. حالا مشکلش چیه اینکه روش دونه های سیاه و بیشتر مایل به طوسی ظاهر شده ( شاید شبیه دونه های کپک روی نون!) و از یه طرف هم بعضی قسمتاش که بیشتر سمت پاشنشه خطوط قهوه ای پررنگی ظاهر شده که حدس می زنم پاشنه اش میخ ها و برش های آهنیی داشته که زنگ زده!
 کفش مجلسی ای که حدودا یکسال پیش خریدم و یکبار هم ازش استفاده کردم و سرراست رفته بود تو کارتونش الان داغون شده! رنگش کرمی، شیریه و تا حدی به سفید می زنه و جنسش هم از یه نوع پارچه است که دقیقا نمی دونم چه نوعه. حالا مشکلش چیه اینکه روش دونه های سیاه و بیشتر مایل به طوسی ظاهر شده ( شاید شبیه دونه های کپک روی نون!) و از یه طرف هم بعضی قسمتاش که بیشتر سمت پاشنشه خطوط قهوه ای پررنگی ظاهر شده که حدس می زنم پاشنه اش میخ ها و برش های آهنیی داشته که زنگ زده!
گفته بودم بهتون؟ من پنجاه روز پیش بیست و پنج ساله شدم
و درسته که بیست و پنج سالگی تا حالا گند پیش رفته، ولی انصافا شروع فوق العاده ای داشت، آخه میدونین، من بیست و پنج سالگیمو از دست یار تحویل گرفتم
من یه روز فوق‌العاده داشتم، مردی داشتم که حواسش بود گل قرمز دوست دارم، حواسش بود کادوی کاغذ پیش شده دوست دارم و گذاشت نیم ساعتی هدیه باز کنم، حواسش به چیزهای ریزی که دوست داشتم بود و گذاشت من دونه دونه کادو باز کنم و بغض کنم از ذوق، بهم ناهار سوپر ل

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها